در کتاب پيشرو، تا حدّي مباحث مربوط به موضوع «توبه» و نيز مباحث
جانبي آن که در پيرامون بحث توبه مطرح ميشوند، تبيين گرديد.
از آنچه در فصلهاي گذشته بيان شد، اين نتيجه حاصل ميگرديد که توبه،
امري واجب و لازم است و هيچکس حتّي پيامبراکرم$ ـ با آن مقام و منزلت والاي
معنوي ـ نبايد خود را بينياز از توبه به درگاه خداوند متعال بداند.
يک بررسي اجمالي در آيات نوراني قرآن کريم و نيز روايات شريف اهلبيت(
نشان ميدهد که آمرزش الهي، اسباب ديگري نيز دارد که البته دستکم
برخي از آن اسباب، در راستاي توبه است و نسبت به امر مهم و حياتي «بازگشت بندگان
به سوي خداوند متعال»، استقلال موضوعي ندارد و به رقابت با آن نميپردازد.
بهطور کلّي ميتوان گفت: خداوند تبارک و تعالي همواره طالب و مشتاق
بازگشت بندگان به سوي خود و آمرزش آنان است. ذات باري تعالي، به هر سبب و بهانهاي
به دنبال بخشيدن بندگان و سوق دادن آنان به بهشت و برخوردار نمودن خلايق از نعمتهاي
بهشتي ميباشد و اشتياق حقتعالي به توبۀ بندگان نيز از اين ناحيه نشأت گرفته است.
زمينهسازي و برنامهريزي خداوند سبحان براي بخشايش بندگان، مشهود و
انکار ناپذير است. گاهي به وسيلۀ توبه، بندگان خويش را ميبخشد که در اين کتاب
دانستيم توفيق توبه را نيز خود حق تعالي به بندگان عطا ميفرمايد و به قول استاد
بزرگوار ما علامۀ طباطبائي)، هر توبۀ
بنده، پيچيده شده در دو توبه از حقتعالي است. اوست که ابتدا عطف توجّه ميکند و به
اين وسيله توفيق ميدهد و سپس، توبة بندة خويش را ميپذيرد.
گاهي نيز بندگان را به سوي مقرّبين درگاهش که اهلبيت(
هستند، سوق ميدهد تا با توسّل به ايشان و بهرهمندي از شفاعت آن
بزرگواران، به توبۀ مقبول دست يابند و از اين رهگذر، به پيروي از سيرۀ عملي اهلبيت( تشويق گردند.
امّا آنچه شايستۀ توجه جدّي است و پيش از اين نيز بهطور مکرّر بدان
تأکيد کردهايم، اين است که جذبِ توفيقِ توبه، يا بهرهمندي از برکات توسّل و
شفاعت و يا استفاده از ساير اسباب آمرزش، نياز به لياقت و شايستگي دارد. هر بندهاي
با هر ميزان گناهي که دارد، شايستۀ آمرزش الهي نيست و همۀ اسباب آمرزش، بهانۀ دستيابي
به لياقت ميباشد.
به عبارت رساتر، انسان بايد يک حدّاقل تلاشي کرده باشد و به نحوي
شايستگي خود را به اثبات رسانيده باشد تا لياقت آمرزش را بيابد. اگر چنين باشد، ميتوان
گفت: سعي بنده و فعلي که انجام داده است، سبب جذب رحمت الهي و برخورداري از نعمت
مغفرت و آمرزش براي او شده است. در حقيقت بندهاي که آمرزيده ميشود، با تلاش خود،
سلسلۀ علل و اسباب آمرزش را طي کرده است؛ وگرنه خداوند متعال اهل تبعيض و بي
عدالتي نيست که بنابر دلخواه خود، گروهي از بندگان را به بهانهاي ببخشد و گروهي
ديگر را به عذاب جهنّم گرفتار نمايد. ولي حقيقتاً به آمرزش بندگان تمايل دارد و از
اين جهت براي دستيابي آنان به لياقت آمرزش، زمينهسازي ميکند.
آياتي از قرآن کريم نيز که براي هدايت يا گمراهي بندگان يا مواردي از
اين قبيل، از عبارت «شَاء/ يَشَاء
ـ خدا خواست/ خدا ميخواهد»، استفاده کرده است، به همين صورت معنا ميشود. يعني آن
بندگان به نحوي زمينهسازي کردهاند که خداوند براي آنان چنين ميخواهد.